نوژانوژا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

دخترم نوژا

نوژا به روایت تاریخ

نام: نوژا نام پدر :محمد رضا/محل تولد:لار نام مادر:اسما/محل تولد:شیراز تارخ تولد:89/6/31 چهارشنبه/بیمارستان امام رضا ساعت تولد:9صبح وزن تولد:2300 قد هنگام تولد:49 وزن در یک سالگی:8700 قد در یک سالگی:76 اولین خندیدن با صدای بلند:١٢/10/89 آغاز به روروک سواری و سینه خیز رفتن:اردیبهشت 90 آغاز به  نشستن :7/اردیبهشت/90 آغاز به چهار دست و پا رفتن:31/خرداد/90 آغاز به ایستادن10/مرداد 90 آغاز به راه رفتن:14/شهریور/90 سوراخ کردن گوش:25/اردیبهشت90 ...
26 آذر 1390

دختر مستقل من در 1 سال و 2 ماه و10 روزگی

  دختر مستقل من دیگه لباسهاش و کفش و جورابشو خودش درمیاره خیلی سعی هم میکنه که بپوشتشون اما هنوز نمیتونه . دختر مستقل من سعی میکنه غذاشو خودش بخوره .خیلی ناراحت میشه اگه قاشقشو از دستش بگیرم دختر مستقل من دوست نداره موقع راه رفتن دستشو بگیرم دختر مستقل من از کمر بند ایمنی بدش میاد چون محدودش میکنه دختر مستقل من دوست داره وقتی میایم خونه اون کلیدو توی در بچرخونه دختر مستقل من از یکجا نشستن و آرامش بیزاره دختر...
10 آذر 1390

1 سال و 1 ماه و 1 هفته و 1 روز

توی این یک هفته کلی بلا سر دخترکم اومده >www.kalfaz.blogfa.com اولیش توی عروسی بودیم نوژا هم که شکر خدا همش در حال حرکت بود یه لحظه ازش غافل شدم دیدم نیست همون موقع صدای گریه اش بلند شد .صداش از کنار پیست رقص می اومد همون موقع هم داشتن خطبه میخوندن دویدم طرفش دیدم رو زمین نشسته دستش  رو هم مشت کرده ٢ تا خانوم و ٢ تا آقا هم همونجا ایستاده بودن که خودشون رو کاملا زده بودن به نشنیدن واسه اینکه یکیشون محکم پا گذاشته بود رو دست دخترکم و جای پاشنه کفشش  پشت دست دخترکم حک شده بود.منو کارد میزدی خونم در نمیاومد اخه اصلا به روی خودشون نمی اوردن بیچاره دخترکم  >www.kalfaz.blogfa.com یه بار دیگه هم همون ...
10 آذر 1390

414 روز گذشته با نوژا

مامان به نوژا میگه: مامان:ببعی میگه ؟؟؟؟ نوژا با دهان کاملا بسته:م م (بع بع) مامان:گاوه میگه؟؟؟؟؟ نوژا بازم با دهان کاملا بسته :م م (ما ما) مامان :سگه میگه؟؟؟؟؟ نوژا با دهان باز :آ آ(هاپ هاپ) مامان: مرغه میگه؟؟؟ نوژا :ق ق ( قد قد قدا) مامان: نمیدونم چرا تو دنیای خورشید من همه حیوونها رو سایلنت هستن       دخترکم خیلی لی لی حوضک و اتل متل دوست داره .کف دست منم لی لی حوضک میکنه.قایم موشک بازیش هم حرف نداره وقتی قایم میشه دیگه هیچ صدایی ازش در نمیاد و از جاش هم جم نمیخوره تا برم پیداش کنم.تازه وقتی من قایم میشم تا  منو پیدا میکنه خودش فرار میکنه...
10 آذر 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخترم نوژا می باشد